خردورزیِ راستین



نزدیک ده سال از فیلم inception ساخته کریستوفر نولان می گذرد. بنده که دو سال پیش این فیلم را نگاه کردم گاهی سوالی که برای همه مخاطبین این فیلم پیش می آید برای بنده نیز سوال می شد که در پایان فیلم، شخصیت اول این فیم یعنی دام کاب» که دی کاپریو نقش آن را بازی می کند به دنیای واقعی برگشت یا خیر؟ یا توتم و فرفره ایی که (در سطوح خواب ها برای یادآوری به خودشان که بدانند در خوابند و باید به سطح قبلی یعنی واقعیت برگردند) آن را به چرخش در می آورند و اگر نایستد یعنی هنوز در خواب به سر می برند، در سکانس آخر فیلم میبینیم که می چرخد و بدون ایستادن، فیلم به پایان میرسد. آیا در پایان فیلم نیز کاب در سطحی از خواب به سر می برد؟

 

 

اخیرا که این سوالها برایم جدی تر شد مصاحبه کارگردان این فیلم در دانشگاه پرینستون را مطالعه کردم و با سخنان جالبی مواجه شدم. در پاسخ به یک دانشجوی فلسفه که از او همین سوالها را میپرسد می گوید که آیا شما میتوانی ثابت کنی الان در خواب نیستی؟ 

Think about it this way: can you prove that you are not dreaming? No? You'll still keep living your life anyway. We don't have our own spinning tops, but we manage to deal with it. Maybe this means that all subjective levels of ؟reality are valid. What even is reality anyway, maaan

پاسخ نولان یادآور همان مسئله مهم سوفسطائیان است که به غیر از خود من و تخیلات من واقعیتی وجود ندارد». زیرا هر سطحی از زندگی ما چه حالا که بیداریم و چه وقتی که در خوابیم همه و همه اندیشه های من است و هرکدام برای خودش واقعیت محسوب می گردد.

کریستوفر نولان در ادامه می گوید در هر سطحی که از زندگی به سر میبریم چه خواب چه بیداری چه خیال و. به عنوان سطحی از واقعیت معتبر محسوب می گردند. ایراد بزرگی که به سوفسطائیان گرفته میشود و برای اولین بار توسط جورج ادوار مور در قرن نوزده بیان شد بر نولان هم وارد است؛ که آقای نولان شما که می گویی هر سطحی از زندگی واقعیت است و بر این پایه معتر نیز هست، ملاک شما از واقعیت چیست؟ سخن شما در ظاهر فلسفی و قشنگ است اما در پشت این سخن این ایراد بزرگ وارد است که تا ما ملاکی و تعریفی از واقعیت نداشته باشیم نمی دانیم که واقعیت چیست. پاسخ شما از دو حال خارج نخواهد بود که یا میگویید  ملاک واقعیت منم» که دوباره  اشکال می شود منظور از من چیست؟ من که ملاک نشد، من فقط ثابت میکند که ورای من» شبیه به من نیست نه اینکه ورای من واقعیتی ندارد. یعنی همه اش تکرار ادعا است نه استدلال. یا میگویید که ملاک واقعیت همین دنیای واقعی است که در آن زنگی می کنیم اشکال اساسی اینجا وارد است که همین سخن شما ادعای شما را نقض می کند. اینگونه که اگر ملاک واقعیت همین دنیاست پس ورای این دنیا واقعی نیست بلکه خواب و خیال است. 

این فیلم در عین ظاهر جالب و خوش ساخت بودن، ترویج شک گرایی و سوفسطایی گری است. مسئله ایی که سالهاست بیان شده و به آن پاسخهای زیادی داده شده است. در ورای بعضی از فیلم های نولان یعنی ممنتو، اینترستلار و جوکر و همچنین همین فیلم، گونه ایی از التقاط فلسفه های زنگ زده غربی با برخی نظریات روانشانسی فرویدی و یونگی نهفته است که در صورت داشتن فرصت ان شاالله آنها را نیز مورد بررسی قرار می دهم. 


نزدیک ده سال از فیلم inception ساخته کریستوفر نولان می گذرد. دو سال پیش که این فیلم را دیدم گاهی سوالی که برای همه مخاطبین این فیلم پیش می آید برای بنده نیز سوال می شد که در پایان فیلم، شخصیت اول این فیم یعنی دام کاب» که دی کاپریو نقش آن را بازی می کند به دنیای واقعی برگشت یا خیر؟ یا توتم و فرفره ایی که (در سطوح خواب ها برای یادآوری به خودشان که بدانند در خوابند و باید به سطح قبلی یعنی واقعیت برگردند) آن را به چرخش در می آورند و اگر نایستد یعنی هنوز در خواب به سر می برند، در سکانس آخر فیلم میبینیم که می چرخد و بدون ایستادن، فیلم به پایان میرسد. آیا در پایان فیلم نیز کاب در سطحی از خواب به سر می برد؟

 

 

اخیرا که این سوالها برایم جدی تر شد مصاحبه کارگردان این فیلم در دانشگاه پرینستون را مطالعه کردم و با سخنان جالبی مواجه شدم. در پاسخ به یک دانشجوی فلسفه که از او همین سوالها را میپرسد می گوید که آیا شما میتوانی ثابت کنی الان در خواب نیستی؟ 

Think about it this way: can you prove that you are not dreaming? No? You'll still keep living your life anyway. We don't have our own spinning tops, but we manage to deal with it. Maybe this means that all subjective levels of ؟reality are valid. What even is reality anyway, maaan

پاسخ نولان یادآور همان مسئله مهم سوفسطائیان است که به غیر از خود من و تخیلات من واقعیتی وجود ندارد». زیرا هر سطحی از زندگی ما چه حالا که بیداریم و چه وقتی که در خوابیم همه و همه اندیشه های من است و هرکدام برای خودش واقعیت محسوب می گردد.

کریستوفر نولان در ادامه می گوید در هر سطحی که از زندگی به سر میبریم چه خواب چه بیداری چه خیال و. به عنوان سطحی از واقعیت معتبر محسوب می گردند. ایراد بزرگی که به سوفسطائیان گرفته میشود و برای اولین بار توسط جورج ادوار مور در قرن نوزده بیان شد بر نولان هم وارد است؛ که آقای نولان شما که می گویی هر سطحی از زندگی واقعیت است و بر این پایه معتر نیز هست، ملاک شما از واقعیت چیست؟ سخن شما در ظاهر فلسفی و قشنگ است اما در پشت این سخن این ایراد بزرگ وارد است که تا ما ملاکی و تعریفی از واقعیت نداشته باشیم نمی دانیم که واقعیت چیست. پاسخ شما از دو حال خارج نخواهد بود که یا میگویید  ملاک واقعیت منم» که دوباره  اشکال می شود منظور از من چیست؟ من که ملاک نشد، من فقط ثابت میکند که ورای من» شبیه به من نیست نه اینکه ورای من واقعیتی ندارد. یعنی همه اش تکرار ادعا است نه استدلال. یا میگویید که ملاک واقعیت همین دنیای واقعی است که در آن زنگی می کنیم اشکال اساسی اینجا وارد است که همین سخن شما ادعای شما را نقض می کند. اینگونه که اگر ملاک واقعیت همین دنیاست پس ورای این دنیا واقعی نیست بلکه خواب و خیال است. 

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

musicfa98 کانال استخدام کاریابی همکارشو golshantplus گروه آموزشی شیمی استان کردستان ( گرووپی کیمیای پاریزگای کوردستان ) دانلود آهنگ جدید ، اینجا همه چی داریم ، از آهنگ ، فیلم ، خبر و سریال mvhgroup هر چی بخوای هست مطالب اینترنتی دفترچه سوالات و منابع آزمون ارشد دفتر ایمنی بیمار و آموزش همگانی بیمارستان شهدا لردگان